سفتهبازی، (به انگلیسی: Speculation) انجام معاملات اقتصادی ریسکدار، به منظور حصول سود از نوسانات کوتاه یا میان مدت، در ارزش بازاری کالای تجاری چون روشی اقتصادی، بجای سعی برای حصول سود از روشهای اقتصادی اصولی (روشهایی چون سود سرمایه، بهره، یا سود سهام) است. خیلی از سفتهبازها توجه کمتری به ارزش اصلی سهام دارند و به جای آن صرفاً بر تغییرات قیمت یا تحلیل تکنیکی، تمرکز میکنند. سفتهبازی در اصل میتواند هر کالای قابل معامله یا روش اقتصادی را در بر بگیرد.
سفتهبازها در بازارها خصوصاً در سهام، اوراق قرضه، قرارداد آتی، ارزها، هنرهای زیبا، کلکسیونها، املاک و مستغلات و مشتقات، وارد میشوند. سفتهبازها به همراه تاجران (که معاملاتی را انجام میدهند، تا برخی ریسکهای قبلی را جبران نمایند)، سهامبازها (که از موقعیتهایی در پی سود هستند، که در آنها ابزار قابل تعویض با قیمتهایی متفاوت در قسمتهای مختلف بازار معامله میشوند) و سرمایهگذارها (که از مالکیت بلند مدت ویژگیهای اساسی یک وسیله سود حاصل مینمایند) یکی از چهار نقش اصلی بازارهای اقتصادی را ایفا میکنند.
نقش سفتهبازها، جذب ریسک مازاد (که دیگران نمیخواهند) و ایجاد نقدینگی در بازار با خرید یا فروش (در زمانیکه گروههای دیگر در دسترس نیستند) است. سفتهبازی موفق مستلزم جمعآوری میزان مناسبی از جبران خسارت مالی در عوض ایجاد نقدینگی فوری و بعهده گرفتن ریسک اضافی است، بهطوریکه در طول زمان، زیانهای گریز ناپذیر با سودهایی بزرگتر جبران گردد.
با ظهور ماشین سهام تیکر در ۱۸۶۷ که نیاز به حضور فیزیکی بازرگانان در مکان بورس اوراق بهادار را از میان برد، سفته بازی سهام، تا پایان دههٔ ۱۹۲۰ دستخوش توسعه چشمگیری شد. (تعداد سهامداران از ۴٫۴ میلیون در ۱۹۰۰ به ۲۶ میلیون در ۱۹۳۲ افزایش یافت)
چه چیزی سرمایهگذاری را از سفتهبازی و سفتهبازی را، از سفتهبازی مفرط، متمایز میکند. نظرات متخصصان تفاوت زیادی دارند. برخی میگویند که سفته بازی صرفاً نوعِ ریسکدارتر سرمایهگذاری است. برخی دیگر سفته بازی را بهطور دقیقتر شغلهایی که تحت عنوان خرید و فروش کردن تعریف نمیشوند، مشخص میکنند. کمیسیون معاملات آتی کالا ایالات متحده، سفته باز را به عنوان "تاجری که داد و ستد تامینی انجام نمیدهد بلکه با هدف حصول سود از پیش بینی موفق تغییرات قیمت داد و ستد مینماید." دفتر نمایندگی تأکید میکند که سفته بازها خدمات مهمی در بازار بعهده دارند، ولی سفته بازی مفرط را برای کارکرد درست بازارهای آتی، مضر تعریف مینمایند.
طبق نظر بنجامین گراهام در کتاب "سرمایهگذار باهوش"، سرمایهگذار تدافعی اولیه "... کسی که عمدتاً به امنیت بعلاوه خلاصی از دردسر تمایل دارد" است. او اذعان میکند که: "... بعضی سفته بازیها لازم و گریز ناپذیرند، برای خیلی از موقعیتهای سهام معمولی، احتمالات عمدهٔ سود و زیان وجود دارد و کسی باید ریسک کند؛ بنابراین خیلی از سرمایهگذاران بلند مدت، حتی آنهاییکه میخرند و دهها سال نگه میدارند، میتوانند بعنوان سفته باز تلقی شوند، به استثنای تعداد معدودی که ابتداً با درآمد و امنیت سرمایه اولیه تحریک میشوند ولی در آخر برای سود نمیفروشند.
ویکتور نیدرهوفر سفتهباز، در "سفتهباز بعنوان قهرمان" مزایای سفتهبازی را توصیف مینماید:
باید برخی اصول که علل کسری و مازاد و نقش سفته بازها را توضیح میدهد را بررسی نماییم. زمانیکه محصول پایینتر از آن است که مصرف با سرعت معمولی را جوابگو باشد، سفته بازها، به امید حصول سود از کمیابی، با خرید کردن وارد میشوند. خریدهای آنها قیمت و در نتیجه امتحان مصرف را بالا میبرد برای اینکه عرضه کمتر تدوام مییابد. تولید کنندهها که با قیمتهای بالا تشویق شدهاند، با بیشتر کردن تولید یا واردات جهت کاهش کمیابی، کمیابی را کمتر میکنند. از سوی دیگر زمانیکه قیمت از میزان واقعی که سفته بازها میپندارند بالاتر باشد، آنها میفروشند و این قیمتها را کاهش میدهد که مصرف و صادرات بیشتر را تشویق و به کاهش مازاد کمک میکند.
خدمت دیگری که توسط سفته بازها به یک بازار ارائه میشود، این است که با در معرض خطر گذاشتن سرمایه خودشان، به امید سود، نقدینگی بازار را افزایش میدهند و برای دیگران (شامل آنها که به عنوان تاجران و سهام بازها میشود حسابشان کرد) آسانتر یا حتی ممکن میسازند، که ریسک را جبران نمایند.
اگر هر بازار خاصی – مثلاً گوشت خوک – سفتهباز نداشت، آنگاه فقط تولید کنندهها (پرورندههای خوک) و مصرف کنندهها (قصابها و دیگران) در این بازار حضور داشتند. با بازیگران کمتر در این بازار، فاصله بزرگتری مابین عرضه و تقاضای موجود گوشتهای گوشت خوک وجود خواهد داشت. هر وارد شوندهٔ جدید در بازار که میخواست گوشتهای خوک معامله نماید، مجبور به قبول یک بازار غیرنقد میشد و شاید با قیمتهایی با فاصله عرضه–تقاضای بیشتر معامله مینمود، یا حتی برای یافتن طرف معاملهای جهت فروش یا خرید، دچار مشکل میشد.
یک سفته باز کالای مصرفی میتواند، از تفاوت نشر بهرهبرداری نماید و در رقابت با دیگر سفته بازها، نشر را کاهش دهد. بعضی مکاتب فکری میگویند، که سفته بازها نقدینگی را در یک بازار افزایش میدهند و بنابراین یک بازار کارآمد بوجود میآورند؛ ولی همچنین این نیز صدق میکند که هر چقدر سفته باز بیشتری در یک بازار وارد شوند، عرضه و تقاضای واقعی اصلی بهطور تقلیل یابندهای در قیاس با حجم داد و ستد کم میشود و قیمتها میتواند تحریف گردد.
سفته بازها همچنین نقش تحمل خطر خیلی مهمی را بعهده دارند، که برای جامعه سودمند است. مثلاً، یک کشاورز احتمال دارد قصد کاشت غله در تکه زمینی بی استفاده داشته باشد؛ ولی جای تاسف دارد که احتمالاً او نخواهد قصدش را عملی کند چرا که نگران است که قیمت، شاید تا فصل برداشت، خیلی پایین بیاید. با فروش پیشاپیش غلهاش، با یک قیمت معین، به یک سفته باز، کشاورز میتواند از خطر قیمت، مصونیت یابد و حال تصمیم به کاشت غله میگیرد؛ بنابراین، سفته بازها با اتکا بر ریسک پذیریشان میتوانند به معنای واقعی تولید را افزایش دهند.
صندوقهای سرمایهگذاری مشترک که آنالیز اساسی را انجام میدهند «به مراتبی بیشتر از سرمایهگذاران دیگر احتمال دارد که پیگیر صورت وضعیتهای یک شرکت باشند» شامل «التزامات اجتماعی یا محیطی موجود در یک بازار یا تجارتخانه ولی نه صریحاً مسئول در ارزش گذاری عددی سنتی یا آنالیز سرمایهگذار اصلی» و بنابراین موجب میشوند که قیمتها بهتر کیفیت واقعی عملکرد شرکتها را منعکس نمایند.
فروش استقراضی میتواند به عنوان یک «قناری در یک معدن زغال سنگ» عمل نماید، تا اعمال غیرقابل تحمل را زودتر متوقف نماید و در نتیجه خسارات و تشکیل حبابهای بازار را کاهش دهد.
مزایدهها روشی برای کنار گذاشتن سفتهبازها از یک معامله میباشند، ولی میتوانند اثرات ناخوشایند خود را داشته باشند؛ نفرین برنده را ببینید. نفرین برنده هر چند برای بازارهایی با نقدینگی بالا هم برای خریداران و هم فروشندگان خیلی اهمیت ندارد، چون مزایده برای فروش محصول و مزایده برای خرید محصول همزمان رخ میدهد و قیمتها فقط با یک نشر نسبتاً کوچک جدا میشوند. این مکانیزم از اینکه پدیدهٔ نفرین برنده موجب بوجود آمدن قیمتگذاری اشتباه در هر درجهای بزرگتر از نشر شود، جلوگیری مینماید.
سفته بازی اغلب با حبابهای اقتصادی مرتبط است. یک حباب زمانی رخ میدهد که قیمت یک دارایی از ارزش ذاتیاش با سود قابل توجهای بیشتر میشود. اگر چه همهٔ حبابها بعلت سفته بازی رخ نمیدهند. حبابهای سفته بازی با گسترش سریع بازار، ناشی از حلقههای بازخورد زبانی توصیف میشوند، چون صعودهای اولیه در قیمت دارایی خریداران جدید را جذب میکند و تورم بیشتری تولید مینماید. اضمحلال پرشتاب در پی ایجاد حباب (که عامل آن است) میآید. حبابهای سفته بازی اساساً اپیدمیهای اجتماعی میباشند، که واگیریشان را ساختار بازار وساطت مینماید. برخی اقتصاد دانها، تغییرات قیمت دارایی در یک حباب را به عوامل اقتصادی عمده مربوط میدانند (مثل جریان نقدینه و میزان تخفیف).
در ۱۹۳۶، جان مینارد کینز نوشت: "چون حبابهایی در یک جریان یکنواخت کارآفرینی، سفته بازها میتوانند ضرری نداشته باشند؛ ولی وقتی کسب و کار، حباب در یک گرداب سفته بازی است، وضعیت جدی است. (۱۹۳۶:۱۵۹)" آقای کینز خود از سفته بازی تا آخرین حد لذت برد (با گرداندن یک صندوق سرمایهگذاری). به عنوان گنجور کالج کینگ دانشگاه کمبریج، او دو صندوق سرمایهگذاری را مدیریت میکرد (یکی از آنها صندوق خزانهداری نام داشت) و نه تنها در بورس سهام آمریکا (در حال ایجاد) سرمایهگذاری کرد و نیز بهطور دورهای وارد معاملات آتی کالا و ارزهای خارجی شد (البته به مقداری کمتر) (چوا و وودورد ،۱۹۸۳). صندوق او عایدی مثبتی تقریباً در هر سال داشت (بطور متوسط ۱۳٪) حتی در رکود بزرگ که در نتیجهٔ روشهای سرمایهگذاری خیلی مدرن، شامل تنوعبخشی بازار (مثلاً نه تنها در سهام بلکه در کالاها و ارزها نیز سرمایهگذاری کرد) و نیز کوتاه کردن (مثلاً فروش استقراضی یا آتی برای پول درآوردن در قیمتهای در حالا سقوط که کینز در اصول سرمایهگذاری موفق در گزارش ۱۹۳۳ خود از آن طرفداری کرد: "یک موقعیت سرمایهگذاری متعادل[...] و در صورت امکان، ریسکهای متعادل.") بود.
طبق نظر زیمبا و زیمبا (۲۰۰۷)، خطر پذیری کینز به نسبتهای «کابوی» رسید (مثلاً ۸۰٪ از سطوح منطقی و قابل توجیه ماکزیمم (با نام شاخص کِلی) با نوسانات عایدی کلی تقریباً سه برابر بزرگتر از مبنای شاخص بازار سهام). این سطوح نوسانات (مسئول عمل سرمایهگذاری خاص خودش) امروزه از طریق پرکارترین ابزار قابل دسترسی است (همچون ۳:۱ صندوقهای معاملات بورس (با تغییر نسبت غیر معین)). او روشهای سفته بازی مدرن که امروزه توسط صندوقهای تأمینی انجام میپذیرند را برگزید، که با سرمایهگذاری بلند مدت خرید و نگهداری ساده کاملاً فرق دارند.
اینکه حضور سفته بازها نوسانات کوتاه مدت را افزایش یا کاهش میدهد نقطهای بحث انگیز است. داشتههای آنها از سرمایه و اطلاعات میتواند به ثابت شدن قیمتها هر چه نزدیک تر به مقادیر واقعی شان کمک نماید. از سویی دیگر، رفتار جمع و حلقههای بازیافت مثبت در شرکت کنندههای بازار نیز میتواند نوسانات را چندین بار افزایش دهد.
زیانهای اقتصادی سفته بازها در گذر زمان به تلاشهایی جهت معرفی مقررات و محدودیتهایی در فعالیت شدهاست تا تأثیر سفته بازها را محدود یا کم کند. چنین حقوق مالی اغلب در پاسخ به یک بحران وضع میگردند مثل قانون حباب ۱۷۲۰ که توسط دولت بریتانیا در اوج حباب دریای جنوبی تصویب شد تا سعی نماید که سفته بازی را در چنان برنامههای متوقف نماید. این قانون بیش از صد سال وجود داشت و در ۱۸۲۵ لغو شد. مثال دیگر قانون شیشه استیگال بود که در ۱۹۳۳ در طول رکود بزرگ در ایالات متحده تصویب شد، خیلی از شروط قانون شیشهٔ استیگال در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ لغو گشت. بعد از اینکه سفته بازها کنترل بازار را در اوسط دههٔ ۱۹۵۰ گرفتند قانون آتی پیاز معاملات قراردادهای آتی در پیاز را در ایالات متحده ممنوع میکند؛ تا تاریخ ۲۰۱۳ باقی میماند.
برخی کشورها اقدام کردهاند که مالکیت خارجی مزارع کشت غلات را محدود نمایند (به منظور تضمین اینکه غذا برای مصرف داخلی در دسترس باشد) در حالیکه بقیه کشورها مزارع را فروختهاند و به برنامه جهانی غذا تکیه کردهاند.
در ۱۹۳۵ دولت هند قانونی را تصویب نمود که به دولت اجازه میداد تا حدی تولید مواد غذایی را محدود و مستقیماً کنترل نماید (قانون دفاع از هند). این قانون شامل سعی برای محدود یا ممنوع نمودن مشتقات مواد غذایی مورد نظر نیز میشد. بعد از استقلال (در دههٔ ۱۹۵۰)، هند در کشمکش تأمین غذای جمعیتش بود و دولت بهطور فزایندهای داد و ستد در زمینهٔ مواد غذایی را محدود مینمود. درست در زمانیکه کمیسیون بازارهای رو به جلو (هند) بوجود آمد، دولت دریافت که بازارهای غیر اصلی سفته بازی را افزایش دادند که منجر به هزینههای افزایش یافته و عدم ثبات قیمتها شد؛ و بالاخره در سال ۱۹۵۳ داشتن اختیارات و معاملات آتی را با هم لغو نمود. این محدودیتها تا دههٔ ۱۹۸۰ برداشته نشد.
در ایالات متحده فقرهٔ زیر از قانون داد- فرانک، ایالات متحده، کمیسیون معمالات آتی، مقرراتی بمنظور محدود کردن سفته بازی در بازارهای فیوچرز با ایجاد محدودیتهای موقعیت پیشنهاد کردهاست. کمیسیون معمالات آتی سه اصل عمده را برای چارچوب قانونی آنها ارائه میکند: "اندازه (یا سطوح) محدودیت ها؛ معافیتها از محدودیتها (مثلاً شغلهای تأمینی) و؛ سیاست گذاری بر حسابهای زیاد شده بمنظور اعمال محدودیتها. محدودیتهای پیشنهادی شغل برای ۲۸ کالای فیزیکی که در بورسهای مختلف در سراسر ایالات متحده معامله میشدند اعمال شد.
قسمت دیگر قانونِ داد-فرانک اصل والکر را بوجود آورد که با سرمایهگذاریهای سفته بازیِ بانکها که به مشتریان خود سود نمیرسانند، سر و کار دارد. اصل والکر که در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۰ تصویت شد، اظهار دارد که این سرمایهگذاریها نقش عمدهای در بحران مالی ۲۰۱۲–۲۰۰۷ داشتند.